کاروان



اگر در جامعه‌ای مرفهین با دلار جهانگیری، مفت چنگشان به تایلند بروند
و در مقابل کسانی قشر متوسط رو با پایین را به دلار امام حسینی حواله دادند و دعوت کردند تا از دار و ندارشان بزنند و در راهپیمایی اربعین شرکت کنند
که حسین(ع) بیشترش را برمی‌گرداند
این سخن، سخن اسلام نیست.

چند سالی می‌شود که مسئولین فرهنگی کشور بفکر تولید نوشت‌افزار ایرانی افتاده‌اند. تمام هنرشان هم این بوده که عکسِ شهدا را روی جلد دفترهای بعضاً وارداتی بچسبانند و اینگونه ایشان را مقابلِ از بتمن و سوپرمن گرفته تا مینیونز و سیندرلا علم کرده‌اند.

صد البته از خود نپرسیده‌اند که: کودکِ هفت-هشت‌ساله‌ای که تازه با مفهوم "زندگی" آشنا شده کجا و مفاهیمی چون "مرگ"، "جنگ"، "خون" و .

جناب محمد صالح‌علا، شبهایی که گویندهٔ بخش شامگاهی رادیو پیام هستند تعبیر لطیفی دارند که: هموطنان جان! می‌خواهیم از الآن تا ساعت ۲ بامداد به پای هم پیر شویم!
تعبیر ایشان را به وام می‌گیرم. گرامیان! ۱ سال دیگر به پای هم پیر شدیم! از همراهی‌تان و وقتی که گذاشتید سپاسگزارم. با آرزوی آنچه خود بهتر به آن واقفید. عید نوروز و همچنین عید میلاد مولای متقیان حضرت علی(ع) بر شما مبارک باد!

چشم‌ها، ابروان و فی‌المثل زلف پریشان در بنیاد خود زیبا هستند و از ارزش زیبایی‌شناختی برخوردارند اما مچ پا اینگونه نیست. مچ پا اصولاً نمی‌تواند قسمت زیبا و تحریک‌کننده‌ای از بدن باشد مگر آنچنان که شیطان رجیم می‌گوید: لازینن لهم فی الارض»، هرآنچه در زمین هست را در نظر آنان زینت می‌بخشم. و این کار را در این مورد خاص به ظرافت تمام انجام داده است.

امشب، شهاب مرادی در برنامه سحر شبکه ۱ از طرحش که دادن یک سکه به هر کسی که نام دخترش را خدیجه بگذارد می‌گفت و اینکه در پایان طرح فقط و فقط ۲ نفر به دعوت او لبیک گفته‌اند!
گرامیان داشتم فکر می‌کردم اگر دخترمان به اسم خدیجه را در فضای صمیمی خانه "خدیج" صدا کنیم و ذهنیت قبلی‌مان را کنار بگذاریم، خدیجه چندان هم اسم سنگینی بنظر نخواهد رسید.
به هر حال نظر شما چیست؟ حتماً دوست ندارید که نام این بزرگ بانوی اسلام به باد نسیان سپرده شود.

ما در شب قدر خیلی‌ها را دعا می‌کنیم؛ پدر و مادر را، دوستی را، استادی را، . حتی آن غریبه که یک وقت یک جا التماس دعا کرد و . کسی که یک باره میان دعا به یادش می‌افتیم و .
دیدم هم‌وبلاگی‌ها چه کم از این‌ها که گفتم دارند؛
می‌خواستم بپرسم کسی بوده من را هم یاد کرده باشد؟!

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ یُوسُفَ عَنْ دَاوُدَ الْحَدَّادِ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَکُنْتُ عِنْدَهُ إِذْ نَظَرْتُ إِلَى زَوْجِ حَمَامٍ عِنْدَهُ فَهَدَرَ الذَّکَرُ عَلَى الْأُنْثَى فَقَالَ لِی أَتَدْرِی مَا یَقُولُ قُلْتُ لَا قَالَ یَقُولُ یَا سَکَنِی وَ عِرْسِی مَا خُلِقَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْکِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَوْلَایَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ص.

فضیل بن یسار می‌گوید با ابا عبدالله علیه السلام بودم. یک وقتی دیدم که کبوتر نری در همان نزدیکی با ماده‌اش وق وقو می‌کند. [امام علیه السلام] به من فرمودند: می‌دانی چه می‌گوید؟»
عرض کردم: نه.»
فرمودند: می گوید: ای مایهٔ آرامش من و ای عروس من، دوست‌داشتنی‌تر از تو برایم خلق نشده است مگر مولایم جعفر بن محمد صلی الله علیه و آله و سلم!»

* بصائر الدرجات

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ یُوسُفَ عَنْ دَاوُدَ الْحَدَّادِ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَکُنْتُ عِنْدَهُ إِذْ نَظَرْتُ إِلَى زَوْجِ حَمَامٍ عِنْدَهُ فَهَدَرَ الذَّکَرُ عَلَى الْأُنْثَى فَقَالَ لِی أَتَدْرِی مَا یَقُولُ قُلْتُ لَا قَالَ یَقُولُ یَا سَکَنِی وَ عِرْسِی مَا خُلِقَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْکِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَوْلَایَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ص.

فضیل بن یسار می‌گوید با ابا عبدالله علیه السلام بودم. یک وقتی دیدم که کبوتر نری در همان نزدیکی با ماده‌اش بق بقو می‌کند. [امام علیه السلام] به من فرمودند: می‌دانی چه می‌گوید؟»
عرض کردم: نه.»
فرمودند: می گوید: ای مایهٔ آرامش من و ای عروس من، دوست‌داشتنی‌تر از تو برایم خلق نشده است مگر مولایم جعفر بن محمد صلوات الله علیه!»

* بصائر الدرجات

امروز ظهر گرامیان!

+

این را هم اضافه کنم صبح داشتم از آسانسور می‌آمدم بیرون، G که رسید دیدم پناهیان جلوی در است می‌خواهد برود بالا! یک سلام حاج‌آقا گفتم و رفتم. باید یک سلفی می‌گرفتم می‌گفتم ارادتمند از اعضای کانال مکتوبات! :)


یک مقدار خوشمزه شوم

این که شهید چمران حاضر نشده کراوات ببندد و بخاطر این ۲ نمره از نمره‌اش کم شده و ۱۸ شده را حتماً شنیده‌اید

حالا اگر یک روز من شهید شدم اینطور چطور است که شهید حاضر بود درس را بیافتد ولی از نامحرم جزوه نگیرد؟! :)))


به ۱۰ سال پیش برگشته‌ام؛

دیشب چند پیامک برایم آمد.

دوستی تماس گرفت.

اخبار تلویزیون را با دقت گوش کردم.

دیکشنری جیبی آکسفوردم را بدنبال لغتی جستجو کردم.

امروز فایل پی‌دی‌اف جزوه را برای دوستم بلوتوث کردم.

 

می‌بینم تکنولوژی آنقدرها هم دوست‌داشتنی نبوده،

فقط ما را از هم دور و دورتر کرده.


اگر منتظر خبر انتقام بزرگ نشسته‌اید ابتدا آن را برای خود تعریف کنید. انتقام باید مستقیم و نه توسط نیروهای نیابتی، و همانگونه که افکار عمومی در سرتاسر جهان انتظار دارد، مقوله‌ای در حد جنگ جهانی سوم (WWIII) باشد!

این مهم به وضوح رخ نخواهد داد. ما خشمگین شده‌ایم، محکوم می‌کنیم، تهدید می‌کنیم و در نهایت دوغمان را خواهیم نوشید، همین.

حسبنا الله و نعم الوکیل.


مردم ما از کمبودها و کسری‌ها گله ندارند؛ آنچه مردم را می‌آزارد و صدایشان را در می‌آورد این است که عروس سفیر جمهوری اسلامی ایران در دانمارک، که از بردن اسم او کراهت دارم، ماسکش را با لباسش ست می‌کند و در مقابل کادر درمان بیمارستان‌ها در به در یک ماسک سه‌لایه معمولی هستند.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها